تو این روزهایی که به خاطر کرونا خونه نشین شدیم پسرها با کامپیوتر و ps4 حسابی خودشون رو مشغول کردن و از فرصت تعطیلی کار و دانشگاه حسابی دارن استفاده میکنن و من هم با اینترنت و شبکه های اجتماعی واتس اپ و تلگرام مشغولم .
کلی کارهای خونه عقب افتاده دارم که هی عقب میندازم و انجامش رو به فردا موکول میکنم.
تعطیلات عید رو هم که نشد مطابق سالهای قبل با دوستان به مسافرت برم و حالا داره یک ماه مثل برق و باد میگذره و من احساس میکنم هیچ استفاده مفیدی از این تعطیلات نکردم .حتی حس اینکه وبلاگم رو به روز کنم نداشتم گاهی پیاده روی کردم از هوای بیرون لذت بردم و تصمیم گرفتم بیام از احساسم بنویسم اما باز به یک ساعت و روز بعد موکول کردم و بعد هم دیگه اصلا حس و حال نوشتن رو هم از دست میدادم .
ادامه دارد....
این روزا برای همه سخت میگذره.
بله واقعا سخت هست انشااله هر چه سریعتر بگذره این روزهای بد . مطمئن هستیم میگذره ولی انسان کمی عجول و کم طاقت هست .
سلام صفاجان
ناراحت نباش اصلا. من از خود شما یاد گرفتم که ماهی رو هر وقت از آب بگیریم تازهست. همینکه اینجا نوشتی نشانه خوبیه
ممنون عزیزم . مطمئن هستم که سختیها و مشکلات گذرا هست و نوشتن آدم رو سبک میکنه و تازه کمک میکنه برای بهتر دیدن مشکل و حل اون . بخصوص وقتی دوستان خوب وبلاگی به آدم روحیه میدن امید آدم بیشتر وحل مشکل آسونتر میشه .