برای یک قرار کاری دارم میرم تهران راننده آهنگی از هایده رو گذاشته و من پرت میشم به گذشته های دور خیلی دور ....
من جدا از تو نبودم به خدا در همه عمر .....
غمی مبهم درونم موج میزنه این مسیر رو خیلی اومدم نمیدونم چرا دلم میخواد گریه کنم ....
آیا حس سرگشتگی انسانی هست ؟؟؟؟
نمیدونم ...
سلام
همچنین پرت شده به گذشته هم زیاد بد نیست
کلی برای آدم خاطره زنده می شود
که بعضی هاش خنده به لب می آورند
بله دقیقا البته خاطرات هم با توجه به روحیه فعلی تجدید میشن یعنی اگر شاد باشی خاطرات خوش زنده میشن و بالعکس اگر غمگین باشی خاطرات غمناک یادآوری میشن .
برای همه آرزوی شادمانی دارم .
صفا جانم چقدر دلتنگی عزیزم ... این اواخر اتفاقی افتاده؟
نمیدونم غمی مبهم .شاید شرایط کرونا و دیدن مشکلات اقتصادی مردم باعث این غم میشه و فشار زیاد کاری هم میشه بار مضاعف و موجب دلتنگی میشه . مهم نیست میدونم مقطعی و گذرا هست .ممنون که به فکرم هستی .
سلام،صفا جان،یکی از دوستانم که خیلی وضع مالیشون خوب بود و همسرش پزشک متخصص بود،پسر بزرگش دانشگاه قبول شد،نخوند و سال دو اخراجش کردن.رفت سربازی،پدرش هم از حرصش پارتی بازی نکرد،خیلی سربازی بهش سخت گذشت،بعد برگشت کنکور داد،مهندسی کامپیوتر قبول شد،فارغالتحصیل شد،ازدواج کرد.
اینجوری هم میشه ببینی.
خودم هم به همین احتمال امید بستم . البته در نهایت میگم بچه ها دیگه بزرگ شدن و باید خودشون راهشون رو پیدا کنن .