هر روز مسیر خانه تا دفتر و بالعکس را پیاده میروم که هم فال است هم تماشا هم پیاده روی که ورزش باشد و هم سیر و سیاحت در مسیر .
گاه در مسیر گذر با صحنه های جالبی روبرو میشوم که تصمیم گرفته ام تحت عنوان روزمرگی ها بنویسم .
امروز در مسیر در حال عبور از کنار درختی پرشاخه که همه برگهایش ریخته بود صدای همهمه جیک جیک گنجشکها توجهم را جلب کرد سرم رو بلند کردم که ببینم چه خبر هست تعداد بسیار زیادی گنجشک بر روی درختها سمفونی بلندی از جیک جیک به راه انداخته بودند جالب بود همانگونه که بر روی شاخه نشسته بودند هماهنگ با هم جیک جیک میکردند. صحنه جالبی بود .
مسیر پیاده رویم از کوچه ها هست خانه های ویلایی یکی یکی به آپارتمان تبدیل میشوند در مسیر خانه های ویلایی متروکی هم هست که دیدنشان غم بزرگ بر دل مینشاند .
قطعا زمانی این خانه ها سرشار از همهمه و زندگی بوده و اینک به دلایل مختلف که بیشتر مهاجرت اجباری و ترک ناگهانی بوده متروک شده ...
همخوانی گنجشکها قبل از طلوع و بعد از غروب آفتاب شنیدنیه، منم دیروز داشتم پیاده روی می کردم از دیدن باغهایی که به آپارتمان ها نخراشیده تبدیل شدن دلم گرفت خیلی
واقعا تبدیل خانه های ویلایی . باغها به آپارتمان و برج واقعا دلگیر هست