من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

چند وقتی بود ذهنم درگیر بود درگیر قراردادی که با یک شرکت تولید کننده توت فرنگی گلخانه ای بسته بودم و کورش به عنوان نماینده من در اونجا کارهای حسابداریشون رو انجام میداد و مدیر عامل هم علاوه بر کارهای حسابداری کارهای دیگری هم در ربطه با مزرعه به اون محول میکرد کورش هم نارضایتی از این موضوع نداشت تا اینکه در حین انجام کاری در مزرعه کورش دچار حادثه شد و دستش شکست و مدیر عامل حاضر نشد براش گزارش حادثه رد کنه با وجود اینکه بیمه مسئولیت مدنی داشت این موضوع باعث شد از کورش خواستم دیگه نره و بحث تلفنی تندی هم با مدیر عامل مزبور داشتم و با توجه به قرارداد و چک تضمینی که داده بودم نگران بودم بخواد اقدامی بکنه و از اون چک به عنوان اهرم فشار استفاده کنه و در ضمن هنوز بابت کارهای انجام شده توسط کورش مطالباتی داشتیم که تسویه نشده بود تا اینکه پریروز طی تماسی تلفنی قرار گذاشتیم و رفتیم تسویه حساب کردیم و چکم رو گرفتم و با خودم عهد کردم که دیگه چک تضمین به هیچ کسی ندم . و حالا برای گوش مالی دادن به اون آقا وسوسه میشم به کورش بگم برای حادثه ای که دیده بره شکایت کنه ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد