من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

روزمرگیها

دارم میرم هشتگرد این صحنه ها توجهم رو  جلب کرد :

- دوتا دختر ۱۵ ،۱۶ ساله خیلی شیک و مرتب  که روبروی آموزشگاه زبان کنار دیوار خیلی راحت روی زمین نشسته  و در حال گفتگو و خنده و چک کردن گوشیهاشون بودن و من متعجب از اینکه اینها چطور راحت روی زمین نشستن ؟ 

- یک خانم مسن که با پسر جوونش در کنارش داشت از روبرو میومد خانم به سختی راه میرفت و معلوم بود پسرش برای مراقبت از مادر ، در کنار اون در حال حرکت هست.

- تو مسیر هشتگرد داخل تاکسی نشستم و اطراف اتوبان رو نگاه میکنم خاک و آلودگی هوای اتوبان آنقدر زیادهست که کوه های اطراف در گرد و غبار محو شده  این روزها گرد و غبار بسیار زیاد شده طوری که  این گرد و غبار بالای شهرکرج در مسیر تهران به  کرج هم کاملا مشهود هست . امیدوارم بارندگیهای پاییز و زمستون خوب باشه و این آلودگی رو کمتر کنه . فکر میکنم یکی از عمده دلایل این گرد و غبار ، کارخانه سیمان آبیک و شرکتهای ماسه شویی اطراف رودخانه ها باشند . 

روزمرگیها

دارم از دفتر برمیگردم تو این ساعت که خیابون شلوغ و پر رفت و آمد هست  مواردی که توجهم رو به خودش جلب کرد : 

- لباس‌های خانمها و آقایون ، کلا  فرهنگ عمومی پوشش تغییر کرده مثلا لباسهای نیم تنه دخترها که بخشی از شکمشون بیرون هست شلوارهای بسیار گشاد دخترها و پسرها ، شلوارهای لی پاره شده روی زانوها و ...

- تعداد زیاد دستفروشها از فروشنده   فست فودو میوه گرفته تا پوشاک و عطر و ادکلن و ظرف و ظروف ...

- بی رونقی عکاسیها ، مغازه های عکاسی دیگه اون رونق سابق رو نداره و من دلم براشون میسوزه  ...