امروز صبح اومدم آماده بشم برای رفتن به دفتر احساس کردم لباسم به تنم زار میزنه مدتها بود این احساس رو داشتم ولی با وجود نداشتن حس خوب دلم هم نمیومد این لباس رو کنار بزارم دوست هم ندارم هر کاری رو بدم بیرون برام انجام بدن .یک دفعه تصمیم گرفتم خوب خودم تنگش کنم بلافاصله دست به کار شدم حوصله چرخ خیاطی نداشتم قوطی سوزن نخ رو نگاه کردم خوشبختانه یک سوزن نخ شده داخل قوطی بود (مدتها هست سوزن نخ کردن برام یکی از کارهای سخت شده )
شروع به کار کردم و خیلی زود کارم انجام شد .لباس رو پوشیدم وااای عالی شده بود همونطور که میخواستم .
چرا زودتر این کار رو نکرده بودم ؟ ؟؟
خیلی وقتها با نیمه کاره رها کردن کارها یک بار سنگین فکری رو به خودمون تحمیل میکنیم .
این احساس مثبت کل روزم رو ساخت .
وقتی از خونه اومدم بیرون تو راه با دیدن مغازه های باز و احساس اینکه با وجود همه مشکلات زندگی جریان داره این حس خوب تقویت میشد .
یکی دو هفته گذشته که مغازه ها بسته بود و بعضی از مغازه دارها جلو در مغازه با کرکره های نیمه باز صندلی گذاشته بودن و نشسته بودن غم عجیبی داشت. تصور اینکه اینها منبع درآمدشون قطع شده و حالا کلی چک دارن و اجاره مغازه باید بدن و خرج و مخارج جاری زندگی هم هست و...
باور دارم زندگی بالا و پایین داره و خوبه که وقتی در موقعیت بالای زندگی هستیم مغرور نشیم و وقتی در موقعیت پایین زندگی هستیم هم مایوس نشیم . باور داشته باشیم که با تلاش و صبر و توکل همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت ...
چه عجب یه مطلب با حس خوب تو این روزها خوندیم
پاینده و برقرار باشید
سلامت باشید خوشحالم که حس خوب رو تونستم منتقل کنم .
با سلام
میگن مشاغل خدماتی در غرب خیلی هزینه دارد به خاطر همین هزینه مردم یاد می گیرند که خودشان انجام دهند
مم هم تعمیراتزیپ شلوار را خود انجام می دهم سخت است ولی وقتی یک خیاط گفت تعویض آن دو هزار تومن ده سال پیش
گفتم مگه کاری دارد
البته بار اول کلی کار داشت
بله انجام هر کاری برای بار اول سخت است و از سختی آن نباید ترسید. من به پسرهایم خیلی گفته ام که کارخیاطی را در حد دوختن یک شکاف لباس یاد بگیرند که در مواقع ضروری به کارشان بیاید اما در جواب پوزخندی میزنند که گویی بی ربط ترین حرف عمرشان را شنیده اند.
آفرین به همتت کار رو همون وقتش باید انجام داد.
دقیقا وقتی کار میمونه انگار هی سنگینتر و سخت تر میشه .
سلام به صفا جان مهربونم به به معلومه به کار خیاطی واردی که با یه نخ وسوزن کارت راه افتاد
ت که در سفر مکه بعلت گرمی هوا همونجا یه پارچه نخی سبک می خره با قیچی های کوچک (تقصیرمودر حج) چادر وبرید با نخ وسوزن هم دوختش جالبه هم کاروانیا با تعجب بهش میگفتن مگه می شه بدون چرخ خیاطی وقیچی بزرگ چادر دوخت
کارشما منو یاد مادر خدا بیامرزم انداخ
خلاصه عمر شما بلند وبا برکت باشه هرکسی با سلیقه باشه با حداقل ابزار کار خودش رو راه می اندازه:
نه بابا یک کار ساده خیاطی بود . من تو دوران دانشجویی با همین نخ و سوزن برای خودم دامن خوشگل دوختم و همیشه دوستان از اون یاد میکنن
خدا بیامرزه مادرتون رو چه کار جالبی کرده
سلام
مگه چقدر زود برای سر کار رفتن آماده میشین که لباسو تنگ کردین و باز هم دیرتون نشده؟
برعکسه من معمولا دیر میرم سرکارم . کار شخصی خودم هست و ساعت ثابتی برای حضور در محل کارم ندارم گاهی ساعت ۱۱و ۱۲ میرم سرکار.کار خیاطی هم کار پیچیده ای نبود .
چه کار خوبی کردی صفا جون امروز مطلبی رو میخوندم که میگفت ما گاهی وقت ها با انجام ندادن بعضی کارها داریم تمرین تنبلی میکنیم و انقدر ادامه میدیم تا تو ذهنمون نهادینه بشه.
خدا به داد مردمی برسه که معیشتشون با کرونا ضعیف شد و از بین رفت
واقعا نهادینه شدن تنبلی خیلی تبعات بدی داره . آدم اعتماد به نفسش رو هم از دست میده .
خدا به داد مردم برسه بخصوص آنهایی که منبع درآمدشون با کرونا آسیب دید. امیدوارم زودتر شرایط عادی بشه .