امروز در مسیر رفتن به ملک آباد با دیدن رفت و آمد گروه های مختلفی از مردم با خودم میگفتم که گاه باید از حریم هر روزه تکراری و امن چهاردیواری خانه و محل کار بیرون زد و با واقعیتهای اجتماعی روبرو شد
مردمی از هر صنف و گروه اجتماعی . با دیدن این واقعیتها به عینه میشود دید که مردم هر روز فقیرتر میشوند و دیگر خبری از شادی و نشاط مردم نیست .
گاه با خودم فکر میکنم نکند دید منفی خودم موجب میشود کمبودها بیشتر به چشم بیاید ....
سلام
کجایین؟
کم کم دارم نگرانتون میشم.
سلام . آقای دکتر ممنون از احوالپرسیتون. نگرانی نیست مشغله زیاد و تنبلی نوشتن موجب کم کاری شده .
دنیای بدی داریم
و خودمون بدش کردیم. ما که نه، از ما بهتران
بله موافقم
دیدمون منفی نمیشه، روشنتر میشه. مجبوریم.
این تورمها و مشکلات جهانیند. البته فکر می کنم اوضاع ایران اون بالای صفه متاسفانه
دقیقا موافقم. شرایط هر روز بدتر میشه
سلام
کجایین؟
همین دور و بارها . مشغله زیاد و تنبلی باعث کم کاری شده ببخشید .
کمبودها هستن. تقصیر مردم عادی نیست. دولت باید یه غلطی کنه که نمیکنه
دقیقا موافقم
یک کم خودمون هم مقصر هستیم
خیلی ها که غصه دارند
در سطح رفاهیات بالایی هستند در ایران هم نیستند دارای شهرت هم هستند
ولی یک باره خود کشی می کنند
مثل پسر و دختر شاه سابق
فکر کنم دنیا دچار افسردگی شده است
بله افسردگی دلایل بسیار میتونه داشته باشه الان صحبت از کاهش هر روزه قدرت خرید مردم هست که خیلی سرسام آور شده و گویی هیچ عزمی هم برای کنترل اون نیست .
دیروز یادم رفته بود غذامو ببرم تو وارمر بذارم گرم بشه ، رفتم آبدارخونه که با مکرو فر گرمش کنم دیدم یکی از نیروهای خدماتیمون که تقریبا 55 ساله س نشسته داره چرت میزنه . از غذام بهش تعارف کردم و پرسیدم ناهارخورده یا نه . گفت چون دیابت دارم نمیخورم ، بعدا یه تیکه نون یا بیسکوییت می خورم . گفتم اشتباهه همین باعث بالا رفتن قند میشه . اومدم ادامه بدم باید سالاد و پروتیین بخورید حرفمو خوردم . من به اون بنده خدا درمورد تغذیه چی میگفتم که بتونه از پسش بربیاد؟؟
پروتیین!!! چه حرف خنده داری وقتی تهیه ی گوشت برای خانواده ی دو نفره ی منم داره سخت میشه من به این بنده خدا با چند سر عائله چی بگم
صفا جان خیلی اوضاع بد شده بدتر هم خواهد شد
وااای وحشتناکه و آدم واقعا به وضوح میبینه که مردم هر روز فقیرتر میشن .
درسته صفا جان
به زندگی خودمون هم که نگاه می کنیم ملموسه که روز به روز ناتوان تر می شیم و از خرج های غیرضروریمون می زنیم. خود من قبلا بیشتر خرید می رفتم، برای دلم لباس و اکسسوری و سفر و ... زیاد داشتم و الان می بینم بدون همینها هم فکرم درگیر اقتصاد خانواده است.
بله دقیقا همینطوره شادی جان . دایم ذهنمون درگیر کنترل مخارج هست .