-
کارخونه و بی پولی
چهارشنبه 8 مهر 1394 16:46
خانمی زنگ زده میگه خانم یکی از همکارهاست میپرسه پس کی حقوق میدید اجاره خونه هامون عقب افتاده صاحبخونه هر روز جلو دره قسطای بانکمون عقب افتاده تو خرج خونه درموندیم و..... میگم پولی نیست فعلا کاری نمیتونیم بکنیم سعی میکنم براش توضیح بدم باور نمیکنه کارخونه به این بزرگی پول نداشته باشه براش توضیح میدم که اگر پول بود...
-
بحران مالی
یکشنبه 5 مهر 1394 09:08
با بحران مالی موجود در شرکت و با توجه به اینکه همه پس اندازم رو برای سرمایه گذاری تو یک کار صرف کردم این روزها بدجور دستم خالی شده به حدی که دیروز فقط 20 هزار تومن کل موجودیم بود که اون رو هم در راه برگشت به خونه خرج کردم قصد داشتم یک قطعه طلا بفروشم که اون موقع شب هم طلافروشیها بسته بودن با توجه به سه ماه طلب حقوقم و...
-
کار و کارخانه ......
سهشنبه 31 شهریور 1394 17:47
امروز روز آخر ماه بود و با توجه به مشکلات مالی لیست بیمه رو هم رد نکرده بودیم و اگر میموند باید جریمه 22 درصدی عدم ارائه لیست به دوش شرکت می افتاد و من هم که در این مواقع کاسه داغتر از آش هستم و دیدم علیرغم پیگیریهام برای تامین مالی کاری نشد رفتم با رئیس شعبه صحبت کردم که بخشی از مبلغ رو پرداخت کنیم و اون قبول نکرد و...
-
امان از این بلاگفا شدم کبوتر دو برجه
سهشنبه 24 شهریور 1394 16:59
نمیدونم چکار کنم آدمی نیستم که تغییر برام سخت باشه ولی نمیدونم چرا با اینهمه بازیهای بلاگفا هنوزم تو اون مینویسم امروز بعد از دو سه روز به هم ریختگی بلاگفا در حالی که کلی حرف تو دلم تلنبار شده بود تصمیم گرفتم برگردم به خونه جدید و عطای بلاگفا رو به لقاش ببخشم . این روزها اوضاع شرکت به هم ریخته هست به دلیل بحران مالی...
-
تعطیلات
جمعه 15 خرداد 1394 10:04
این دو سه روز تعطیلات رو مسافرت نرفتم تو خونه نشستم و استراحت کردم و واقعا چقدرر استراحت لازم بودم بعد از اونهمه کار هر روزه بیداری از 6 صبح و کار تا 10 شب دیگه کاملا انرژیم رو گرفته بودواین سه روز خوب تجدید قوا کردم فقط کارهای خونه رو انجام دادم و حسابی هر وقت دلم خواست خوابیدم با بچه ها حرف زدم براشون غذا درست کردم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 خرداد 1394 02:22
چند وقتی بود ذهنم درگیر بود درگیر قراردادی که با یک شرکت تولید کننده توت فرنگی گلخانه ای بسته بودم و کورش به عنوان نماینده من در اونجا کارهای حسابداریشون رو انجام میداد و مدیر عامل هم علاوه بر کارهای حسابداری کارهای دیگری هم در ربطه با مزرعه به اون محول میکرد کورش هم نارضایتی از این موضوع نداشت تا اینکه در حین انجام...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 خرداد 1394 15:29
این روزها به خاطر فشار کار خیلی کم تحمل شدم . دیشب ساعت 9 رسیدم خونه میبینم کانالهای تلویزیون همه خرابن میپرسم چرا اینطوره پسر بزرگم میگه از دیشب اینطور شده میگم خوب چرا درستش نکردین با بیتفاوتی سری تکون میده و میگه خوب نمیدونم ولی من میدونم چرا. اون که دائم در حال بازی کامپیوتری هست و اصلانیازی به تلویزیون نداره اما...
-
دردسرهای کار با آدمهای نفهم
جمعه 1 خرداد 1394 14:46
یکی از کارهایی که گرفتم و انجامش رو به پسرم سپردم کارهای حسابداری یک شرکت کشاورزی بود که مزرعه پرورش توت فرنگی و استخر ماهی داره این آدم از اون آدمهای نچسب هست که فکر میکنه خیلی زرنگه و رفتارش ادم رو به شدت عصبی میکنه آدمی که فکر میکنه خیلی حالیشه و در واقع هیچی نمیدونه یا بهتره بگم از هر چیزی کمی بلده و خودش رو خدای...
-
نقل مکان به خونه جدید
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 23:21
بیش از دو هفته هست که بلاگفا خرابه و من از فشار بار حرفهای مونده تو دلم دارم منفجر میشم نمیدونم آیا بلاگفا درست خواهد شد یا نه و تکلیف اون پستها چه خواهد شد امیدوام نابود نشن چونکه اونها رو ذخیره هم نکردم .... حالا تصمیم گرفتم به این خونه جدید نقل مکان کنم نمیدونم دوستان رو چطور پیدا کنم البته به دوستای غیر بلاگفا...