-
رهایی از افکار منفی
شنبه 30 دی 1396 14:20
تو پست قبلیم نوشتم که مدتی هست گویی ذهنم آهن ربای اخبار منفی شده همه غمهای عالم گویی بر قلبم سنگینی میکنه . مدتها بود دلم برای نوشتن تنگ شده بود مطالبی که به ذهنم میرسید و دلم میخواست بنویسم اما فرصت نمیکردم و غبطه میخوردم به حال کسانی که فرصت میکنن و مینویسن . بخصوص وقتی مطالب احسان محمدی رو میخوندم به حالش غبطه...
-
فکر کنم افسردگی گرفتم
شنبه 30 دی 1396 08:42
این روزها به طرز عجیبی فقط به غم و غصه ها و خبرهای بد فکر میکنم. اخبار مربوط به دستگیریهای اعتراضات اخیر و اتفاقات بعدی اونها ، آتش گرفتن کشتی سانجی و غمها و رنجهای خانواده اونها ، خبرهای بسیار از اختلاسهای بزرگی که شده و همچنان ادامه داره و قوه قضاییه گویی چشمش رو بر همه این دزدیها بسته ،شرکتهایی که به دلیل مشکلات...
-
جمعه کسالت آور
شنبه 23 دی 1396 09:35
روز پنج شنبه رفتم کارخونه و تاساعت 4 کارخونه بودم بعد ازبرگشت از کارخونه با وجود خستگی زیاد وسوسه فراوان برای رفتن خونه و خوابیدن ، بر وسوسه ها غلبه کرده و رفتم دفتر . چونکه شدیدا نگران کارهای دفتر بودم و هرآن ممکنه دارایی دفاتر شرکتها رو بخواد در نتیجه تا ساعت 8 شب کار کردم تصمیم داشتم جمعه هم برم دفتر اما صبح تا...
-
اتفاقی وحشتناک و شوکی باور نکردنی
پنجشنبه 21 دی 1396 19:32
پسر کوچکم 18 سالش هست و داره برای کنکور آماده میشه بچه درسخونی هست ولی زیادی اعتماد به نفس داره و بجز حرف خودش حرف هیچکس رو قبول نداره و با برنامه ریزی که کرده روزی چهار پنج ساعت درس میخونه بعد از ظهرها هم دو سه ساعتی میره گیم نت و من متاسفانه نتونستم این عادت گیم نت رو از سرش بندازم شاید به خاطر اینکه احساس میکنم یک...
-
کلاهبرداری
سهشنبه 28 آذر 1396 23:35
دفتر کارم یک اطاق در یک واحد آپارتمانی هست که اطاقهای دیگر اون در دست افراد دیگری هست. روزهای اخیر یکی از اطاقها خالی شده بود و یک آقای جوونی اون رو اجاره کرده بود که گفته بود شرکت خدماتی داره و چند روزی بود شروع به کار کرده و خیلی سرو صدادر آپارتمان راه انداخته بود. و دیروز عصر که در دفتر بودم خانمی مراجعه کرد و گفت...
-
بر سر دوراهی
شنبه 4 آذر 1396 19:46
امروز یکی از دوستان قدیمی زنگ زد و بعد از کلی صحبت گفت که برای فرزند یکی از دوستانش که نوازنده ویولون است و سازش را شکسته ، دارد پول جمع آوری میکند . و من از صبح دچار تضاد ذهنی شده ام که آیا چنین کمکهایی موضوعیت دارد ؟ آیا یک نوازنده نمیتواند در کنار یک کار ثابت و درآمد ثابت به کار نوازندگی نیز بپردازد ؟ کلا با کمکهای...
-
جشن تولد
پنجشنبه 2 آذر 1396 21:42
و یک جشن تولد نشستم جشن تولد نوه خواهرم هست نمیدونم چرا نمیتونم به این هیاهو عادت کنم. فریادهای هوهو رو اعصاب و روانم هست سرم رو با تلگرام گرم کردم. اصلا نمیدونم این تولد چرا گرفته شده تولد یک بچه یک ساله واقعا باید به این صورت گرفته میشد ما داریم کجا میریم.... البته اینقدر محدودیت وجود داره که جوونها برای تخلیه انرژی...
-
بازگشت مجدد
چهارشنبه 17 آبان 1396 20:59
امروز یک ساعتی تو دفتر وقت گذاشتم و سری به وبلاگها زدم . خوندم و نوشتم . واااای خیلی خوشحالم
-
غرق در کار
چهارشنبه 17 آبان 1396 07:59
این روزها چنان غرق کار هستم که گاه خودم رو هم فراموش میکنم و فقط گاهی هنگام بالا رفتن از پله ای یا هنگام برخواستن از روی صندلی با درد کمر میفهمم که منی وجود دارد که از یادش برده ام دلم برای خواندن و نوشتن و بخصوص نوشتن تنگ شده برای خواندن باژ مسیر نیم ساعته رفت و برگشت به شرکت و در سرویس فرصتی دست میدهد برای خواندن...
-
مناسبتهای این روزهای اخیر
سهشنبه 17 مرداد 1396 10:05
روز شنبه 14 مرداد روز صدور فرمان مشروطه بود و من مطلبی تو تلگرام در مورد سردار مریم بختیاری خوندم که برام خیلی جالب بود بی بی مریم بختیاری خواهر سردار اسعد بختیاری، [مادر علیمردان خان بختیاری و همسر علیقلی خان چهارلنگ] از زنان مبارز عصر مشروطیت است که در سال ۱۲۵۱ هـ.ش در سرزمین بختیاری بدنیا آمد. وی که در بختیاری به...
-
بخش دوم پادرد لعنتی و درمان درد سیاتیک
یکشنبه 8 مرداد 1396 16:38
در پستهای قبلی گفته بودم که سیاتیکم به شدت اذیتم میکرد و پای چپم بی حس شده بود . در نتیجه یک مرحله پیش دکتر ارتوپد رفتم و هم زمان رفتم پزشک طب سنتی .دکتر ارتوپد برام MRI نوشت و خوشبختانه نیازی به عمل جراحی نداشتم اما دکتر گفت اگر دردش خیلی اذیتت کرد بیا برات فیزیوتراپی بنویسم . پزشک طب سنتی هم برام 6 جلسه ماساژ و...
-
جشن پایان تیر ماه
یکشنبه 1 مرداد 1396 14:06
بالاخره تیر ماه به پایان رسید و من دیروز ساعت 6 بعد از ظهر آخرین اظهارنامه رو ارسال کردم . بعد از تموم شدن کار رفتم به سمت خونه و تو راه همه مناظر به نظرم زیبا میومد دستفروشهای کنار خیابون و خانمهای که بر سر بساط دستفروشها در حال انتخاب و چونه زدن بودن زوجهایی که دست در دست هم در حال گذر از کنار خیابون بودن افرادی که...
-
به دنبال دوستان قدیم
یکشنبه 25 تیر 1396 13:25
سلام امروز تو محل کارم فرصتی شد تا سری به پیوندهای وبلاگم بزنم و چقدر خوشحال شدم از وبلاگهایی که به روز بودن و چقدر دلم برای دوستان قدیمی که به روز نبودن تنگ شد : سورملینا - آفرین - آنا آرین - مسی -سارا ,و.....
-
دردسرهای متاهلی
سهشنبه 20 تیر 1396 15:35
خواهرم تازه عقد کرده با کسی که چند سالی دوست بودن و فراز نشیبهایی هم در ارتباطشون داشتن و چند روز قبل ساعاتی بعد از نیمه شب از شماره ناشناسی تماسی باهاش گرفته میشه و وقتی جواب میده از اونطرف جوابی نمیاد و بعد پایمی از شماره دیگه براش میاد که : "فلانی جان حالت خوبه " یعنی تماس و پیام از کسی بوده که اون رو...
-
این پادرد لعنتی
یکشنبه 18 تیر 1396 11:30
حدود دو هفته هست پای سمت چپم به شدت درد میکنه البته شاید شدید هم نباشه اما از اونجا که من عادت به درد ندارم خیلی برام آزار دهنده هست بخصوص که عضلات پای چپم کمی بی حس شده و مجبورم آرام و با احتیاط راه برم .دو روز قبل در حال راه رفتن تصور کردم الان اگر اراده کنم میتونم بدوم . کمی تو فکر رفتم اصلا تصور دویدن هم برام غیر...
-
دلتنگ نوشتن
چهارشنبه 14 تیر 1396 15:11
هنوز هر از گاهی به وبلاگ سر میزنم دلم برای نوشتن و خوندن نظرات تنگ شده . به خاطر مشغله زیاد خیلی از نوشته ها تو دلم موند و سنگینی کرد و بیات شد و به انزوا و فراموشی رفت و چه روزهایی که در اوج خستگی ناشی از کارها با خودم گفتم : واااای چقدر سر خودم رو شلوغ کردم ..... و چه لحظاتی که با دیدن صحنه ای و یا خوندن مطلبی...
-
بدون عنوان
جمعه 18 فروردین 1396 00:14
روزهایآخر سال بالاخره تونستم آپارتمانی رو که توش زندگی میکردم بفروشم و آپارتمانی بزرگتر که امکانات بیشتری داشت بخرم البته با کلی وام که دیگه باید شبانه روز کار کنم و قسطهام رو بدم . همه امیدم به کار دفتر هست دعا کنید امسال رونق بیشتری به اون بدم . عید هم سفر نرفتم خونه موندم و کارهای عقب افتاده خونه و دفتر رو انجام...
-
سال نو مبارک
جمعه 4 فروردین 1396 13:27
سال نو بر همه عزیزان مبارک ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را ضررها داد سودای زراندوزی ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن...
-
میانسالی هم عالمی داره
سهشنبه 12 بهمن 1395 15:29
امروز تو کارخونه به مزایا و معایب میانسالی فکر میکردم که با خودم گفتم میانسالی هم عالمی داره بعد لبخندی به خودم زدم که حالا تو میانسالی یا در آستانه ورود به پیری ؟؟؟؟ دیدم خوب من خودم رو میانسال میدونم و همین هم کافی هست . خلاصه به محاسن میانسالی فکر میکردم که دیگه تو این دوره آدم به دور از احساسات هیجانی ، خیلی منطقی...
-
بی خیال .... تنهایی را عشق است .....
چهارشنبه 29 دی 1395 21:32
با توجه به بزرگ شدن بچه ها مدتها بود فکر تنهایی ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود از طریق یک سایت دوست یابی که مرتب برام ایمیلش میومد و بعد تلگرام با آقایی آشنا شدم که چند سال بود از همسرش جدا شده بود مدتی با خانمی دوست بوده و چند ماهی بود که اون خانم هم ازدواج کرده بودو رفته بود . با اصرار اون آقا در پارکی در تهران قرار...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 دی 1395 21:15
این روزها کارهام خیلی زیاده . کار کارخونه ، کار دفتر بخصوص که مادر همکارم چند وقتی بود که مریض بود و اون هم برای پرستاری از مادرش سرکار نیومد و از همه بدتر اینکه خواهرش هم تو دفترم کارهای حسابداریم رو میکرد که اون هم نمیومد و من بیچاره به تنهایی باید کار سه نفر رو انجام میدادم و خلاصه هر شب تا ساعت ده و نیم و یازده...
-
تولد من
سهشنبه 2 آذر 1395 07:45
دیروز تولد من بود و این متن رو خواهرم تو تلگرام برام نوشته بود که اشکم رو درآورد . با اینکه فکر میکنم قلم توانایی دارم برای بیان احساساتم ولی نمیدونم چی بگم از کجای وجودت تعریف کنم از اولین خاطره م از اولین روز ازادیت که جلو در بازوهامو گرفتی و مستقیم به چشمای هم نگاه کردیم، از شبهای ترسناک و تاریک که بهت میچسبیدم فکر...
-
ادامه ماجرای دزدیده شدن ماشین
یکشنبه 23 آبان 1395 20:14
من هنوز ماشینم رو نتونستم صاحب بشم دو هفته گذشته که یا من یا کوروش هر روز دادگاه و آگاهی و بیمه بودیم و حالا که ماشین رو از پارکینگ آوردم نمایندگی و کارهاش انجام شده و حدود 4 میلیون هزینش شده گفتن باید فاکتور رو از نمایندگی بگیرم ببرم بیمه . فاکتور رو بردم بیمه میگن با توجه به اینکه سارق دستگیر شده باید ایشون بیاد...
-
هفته گذشته و دزدیده شدن ماشینم
شنبه 15 آبان 1395 00:22
الان یک هفته هست درگیر ماجرای دزدیده شدن ماشینم هستم . شنبه شب کوروش زنگ زد که مامام من دیر میام و من پرسیم دیر میام یعنی چه فردا مگر سرکار نمیری ؟ و اون جواب داد که مامان ماشین رو دزدیدن قلبم وایساد اما خونسردیمو حفظ کردم پرسیدم کجا ؟ گفت کوچه .... به دو نفر مشکوک بودم زنگ زدم پلیس و اومده اونها رو برده و الان منتظر...
-
زیباییها را هم باید دید
پنجشنبه 6 آبان 1395 19:28
بعضی روزها ناخودآگاه زیباییها بیشتر به چشم آدم میاد . عصر چهارشنبه بعد از غروب افتاب تو مسیر خونه تا دفتر که حدود 15 دقیقه بیشتر نیست صحنه هایی رو دیدم که شاید هر روز میدیم و توجهم رو جلب نمیکرداما اون روز به صورت زیبایی توجهم رو جلب کرده بود . چند تا از صحنه هایی که دیدم رو براتون مینویسم . - دختر بچه ای با یک شاخه...
-
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را
پنجشنبه 29 مهر 1395 19:27
تو پستهای قبلی گفته بودم که یک قرارداد تهیه لایحه دفاعیه برای بدهی یک شرکت داشتم که زحمت زیادی براش کشیده بودم و از لایحه دفاعیه ای هم که نوشته بودم و جلسه مربوط به اون هم خیلی راضی بودم. خلاصه یکی دو هفته بعد از جلسه، مدیر عامل اون شرکت به من زنگ زد و گفت: یک رابطی از سازمان مزبور به من زنگ زده وگفته میتونه بدهی رو...
-
تعطیلات تابستانی 95
جمعه 12 شهریور 1395 15:35
هفته گذشته تعطیلات تابستونی ما بود و من نتونستم هیچ سفری برم . پسرها هرکدوم سرکارشون بودن و دوستم هم که با پسرش میخواست بیاد به خاطر نیومدن داریوش و تنهایی پسرش نیومد. برای تور گرجستان هم اقدام کردم که به خاطرکم بودن اعتبار پاسپورتم جور نشد و خلاصه موندم خونه . بدتر از همه اینکه فهمیدم دیگه اصلا بلد نیستم از اوقات...
-
اضطراب پدر شدن یک همکار
جمعه 5 شهریور 1395 22:36
یکی از همکارهای خیلی جوون که تازه تو کارخونه ما استخدام شده و در شرف پدر شدن هم هست هفته گذشته مراجعه کرد برای گرفتن معرفینامه بیمه تکمیلی برای بستری شدن خانمش. گفت که بچه اولشون هست و با توجه به اینکه سه ماه بیشتر نبود که استخدام شده و برای معرفینامه زایمان باید 6 ماه سابقه بیمه تکمیلی داشته باشه در نتیجه نمیشد کاری...
-
کجا میرویم ؟ بی عدالتیها را پایانی خواهد بود؟؟
جمعه 29 مرداد 1395 14:37
به سیستم قضاییمون فکر میکنم به احکامی که صادر میشه به جناح بندیهای حاکم بر اون برخوردش با نشریه یالثارت و در مقابل برخوردش با آقای خاتمی به اعدامهای دهه شصت فکر میکنم و .... برخوردش با پرونده مه افرید خسروی و در مقابل برخوردش با بابک زنجانی .... و چشم پوشیها و برخوردهای سهل انگلرانش با پرونده اختلاسهای دولت قبل ......
-
تجربه جدید
سهشنبه 26 مرداد 1395 17:26
اخیرا شرایطی پیش اومد که موجب یک تجربه جدید و بسیار ارزشمند شد . بچه های بیمه شماره من رو به یکی دو تا از شرکتهایی که بدهی حسابرسی داشتن داده بودن و من باید براشون لایحه دفاعیه تنظیم میکردم که منجر به قرار داد شد و من برای تهیه لایحه دفاعیه کلی تو اینترنت گشتم و مطالعه کردم و بخشنامه و مواد قانونی دانلود کردم و یکی ار...